محمد متین احمدی | تیم توسعه کسب و کار HCG
برگرفته از مجله کسب و کار هاروارد | June 2022
ضعف در اجرا استراتژی
بیش از 60درصد کارکنان عملکرد شرکت خود را در زمینه اجرا استراتژی ضعیف ارزیابی میکنند. در مسیر اجرا استراتژی موانع مختلفی حضور دارد، از جمله این موانع میتوان به رهبری ضعیف، عدم تعاملات درون سازمانی، عدم تطابق نقش افراد با استعدادهای آنها و … اشاره کرد. این مقاله سه گام کلیدی را برای اجرا موفق استراتژی توصیه میکند. 1) استراتژی خوب، 2) سازماندهی درست و 3) مدیریت موثر. با توجه با آنکه کارکنان، عاملان اجرا استراتژی هستند، هرگاه این سه در کنار هم قرار گیرند، نبوغ کارکنان شکوفا شده و به کار گرفته میشود و احتمال موفقیت در اجرا استراتژی افزایش مییابد.
ریشه کلمه استراتژی برگرفته از لغت یونانی استراتژیا است. خاستگاه کلمه استراتژی، ادبیات نظامی و ارتش یونان است که به تصمیمات کلیدی فرماندهان ارشد ارتش اطلاق میشد. از آن پس به تصمیمات کلان جنگی که در راستای پیروزی در محیط پیچیده جنگ گرفته میشدند، استراتژی میگفتند. در دنیای امروز، عرصه نبرد به رقابت بین کسبوکارها و صنایع کشیده شده و رقابت بین سازمانها در اجرا موفق استراتژی دیجیتال، استراتژی جذب استعدادها و استراتژیهای نوآوری جریان دارد. استراتژی هر چه که باشد، نمیتوان جنبه عملیاتی را از آن کنار گذاشت، همانطور که ادیسون میگوید: چشمانداز بدون اجرا فقط توهم است.
هنگامی که صحبت از شکست برنامههای استراتژیک میشود، اغلب مدیران ضعف در اجرا را عامل شکست خود میدانند. آنها معتقدند استراتژی کسبوکارشان به درستی تدوین شده، اما هنگامی که به مرحله اجرا میرسند، عزاداری میکنند! از این جهت، مدیران اشتیاق فراوانی نسبت به بکار گرفتن راهحلی مطمئن برای عبور از چالشهای اجرا دارند.
وضوح استراتژی
استراتژی از آن دسته مفاهیمی است که مانند فیل مولانا، هر کسی خوانش خاص خود را از آن دارد. به همین دلیل شفافسازی استراتژی به عنوان اولین گام کلیدی موفقیت در اجرا استراتژی شناخته میشود. بودن یک استراتژی به عوامل و پارامترهای محیطی مختلفی بستگی دارد که موضوع این مقاله نیست، فلذا با فرض اینکه استراتژی خوبی تدوین شده باشد، سراغ دو پرسش کلیدی میرویم:
آیا استراتژی شما از عنصر بلندپروازی در مرحله تدوین به حد کفایت بهره برده است؟
به طور کلی دو خطای عمومی در استفاده از بلندپروازی در استراتژی وجود دارد:
- خوشبینی ساده لوحانه : تدوین استراتژی مبتنی بر تحلیلهای سطحی و دور از واقعیت. این برنامههای استراتژی بیشتر بیانیه آمال و آرزوهای عجیب و غریب شرکت هستند تا سند استراتژیک توسعه کسبوکار.
- بدبینی غیرمنطقی: در مقابل برخی مدیران نیز از طرف دیگر بام میافتند! انعطافپذیری به عنوان عنصری حیاتی در تدوین استراتژی تلقی میشود. هنگامی که مدیر دچار بدینی غیرمنطقی نسبت به آینده باشد، انعطافپذیری استراتژی کاهش مییابد و عملا احتمال اجرا موفق استراتژی تا حد زیادی کاهش مییابد.
آیا میدانید چه قابلیتهایی برای اجرا استراتژی کسبوکار شما لازم است؟
شفافسازی استراتژی تنها به مرحله تعریف و تبیین استراتژی محدود نمیشود، رکن دیگر شفافسازی استراتژی تعیین قابلیتها و ابزارهایی است که برای اجرا استراتژی لازم است. حتی بعضی مواقع لازم است تا برای موفقیت در اجرا استراتژی، برخی قابلیتهای کلیدی را ایجاد کنید. این قابلیتها عموما از جنس قابلیتهای نرم سازمانی میباشند که غیرقابل انتقال و غیر قابل کپی هستند.
وضوح و شفافیت سازماندهی استراتژی
پس از آنکه شما استراتژی خود را شفاف کردید و قابلیتهای کلیدی مورد نیاز اجرا استراتژی را تعین کردید، برای اجرا موفق آن باید رویکردهای سازماندهی خود را نیز شفاف کنید. رویکردهای سازماندهی و الگوهای عملکرد که عموما در طی تعامل بین مدیران ارشد سازمان و مدیران اجرایی تنظیم میشوند، در واقع سازوکار پیگیری و اجرای استراتژی را مشخص میکنند. در ادامه به بررسی سه پرسش کلیدی در تعیین الگوهای عملکردی میپردازیم:
چطور تعیین میکنید که کدام واحد کسبوکار مسئول انجام کدام بخش از استراتژی است؟
گنگ بودن تقسیم وظایف در فرایند اجرای استراتژی یکی از اصلیترین عوامل شکست در اجرای استراتژی است. به همین دلیل باید تقسیم وظایفی شفاف و واضح صورت بگیرد. دو محور اصلی سازماندهی شفاف به شرح زیر است:
زیرمجموعه کلیدی اهداف استراتژیک که سازمان شما باید به آن دست یابد چیست؟
اغلب سازمانها از تعدادی واحد تجاری مختلف تشکیل میشوند که بر اساس جغرافیا، نوع محصول و نوع مشتری گروهبندی میشوند. هر کدام از این واحدها، اهداف خاص خود را دارند که گردآوری و تعریف آنها ذیل استراتژی شرکت برای موفقیت در اجرای استراتژی لازم است.
چطور بین قابلیتهای استراتژیک این واحدها ارتباط برقرار میکنید؟
هر کدام از این واحدها قابلیتهای خاص خود را دارند و به واسطه این قابلیتها، به یک سری منابع خاصی دسترسی دارند. اجرای استراتژی موفق به کمک استفاده یکپارچه از این قابلیتها اتفاق میافتد.
آیا تعامل قوی در اجرای استراتژی بین این واحدها ایجاد کردهاید؟
علی رغم آنکه این واحدها ماهیت مستقل و اهداف خاص خود را دارند، یکسری وابستگیهای کلیدی بینشان وجود دارد که این وابستگیها باید شناسایی شده و مدیریت شوند. جریان منابع و نحوه تخصیص منابع کمیاب، چگونگی پشتیبانی این واحدها از یکدیگر و جایگاه آنها در زنجیره ارزش کسبوکارشان عناصر مهم تعامل بین واحدها هستند. همسوسازی این تعاملات برای موفقیت در اجرای استراتژی ضروری است.
آیا در جایگاههای کلیدی و نقشهای مهم اجرای استراتژی، افراد و استعدادهای برجسته را قرار دادهاید؟
اجرای استراتژی در دست مدیریت اجرایی و کارکنان آنها است. برای این مهم، در ابتدا با توجه به استراتژی شفاف خود، نقشهای کلیدی اجرای استراتژی را تعیین کنید. این نقشها مجموعهای از اهداف کلیدی، حدود مسئولیت، حق تصمیمگیری و البته مشوقهایی است که شامل حال فرد مسئول آن نقش میشود. سپس باید مسیری را طراحی کنید که فرد مستعد فعالیت اجرایی جذب آن نقش بشود. نکته مهم این است که بهتر است ابتدا رویکرد عملیاتی و مدل اجرایی خود را تعیین کنید و سپس به سراغ جذب استعدادهای مدیریت اجرایی از بیرون یا درون سازمان بروید.
ساختن یک سیستم مدیریت استراتژی
فرایند اجرای استراتژی همراه با هزاران تصمیم روزانه است که به صورت مدوام و متواتر توسط مدیران و کارکنان اجرایی سازمان گرفته میشوند. در حقیقت، آنچه به عنوان نتیجه اجرای استراتژی حاصل میشود، برآیند تمام تصمیماتی که این افراد گرفتهاند و عملی کردهاند. بدین جهت، یک سیستم مدیریتی لازم است.
از ویژگیهای مهم این سیستم، سلسله مراتب سازمانی است. هر استراتژی پیچیده برای دستیابی به هماهنگی جمعی به سازماندهی و سیستم مدیریتی نیاز دارد. اما رویکردهای امروزی مدیریت، مانند رویکرد چابک و ناب، مستلزم اجتناب از بوروکراسیهای اضافه درون سازمانی است. برای رسیدن به رویکردی که در آن هم سلسله مراتب مدیریت در نظر گرفته شود و هم امکان انطباق موفقیتآمیز استراتژی با شرایط محیطی فراهم باشد، دو سئوال کلیدی زیر را باید بپرسیم:
چطور کارمندان خود را در اجرای استراتژی توانمند کنیم؟
همانطور که قبلتر نیز مطرح شد، اجرا استراتژی به دست مدیران و کارکنان اجرایی است. به همین دلیل، کارکنان باید از وسعت عمل کافی برخوردار باشند تا به اهداف استراتژیک برسند. یک سیستم مدیریتی خوب به صراحت تضمین میکند که پاسخگویی و انعطاف کافی در سازماندهی اجرای استراتژی وجود دارد و از “تله بوروکراسی” اجتناب میشود و بدین ترتیب توانمندسازی کارکنان را امکان پذیر میکند.
آیا از سازوکار بازخورد در سیستم استفاده کردهاید؟
در دنیای امروز که مملو از عدم قطعیتهاست، استراتژی برای آنکه با موفقیت اجرا شود باید انعطافپذیر باشد. استراتژی منعطف مستلزم وجود حلقههای بازخوردی است. مدیران باید به صورت مداوم از مشتریان و کارکنان بازخورد بگیرند تا از روندهای تکاملی محیط آگاهی یابند و استراتژی را متناسب با شرایط جدید اجرا کنند.
به عنوان جمعبندی، اجرای استراتژی از چالشهای اصلی مدیران و کسبوکارها است. برای آنکه اجرا استراتژی با موفقیت همراه شود، برداشتن سه گام کلیدی زیر کمک کننده است:
- وضوح استراتژی
- وضوح و شفافیت سازماندهی
- سیستم مدیریتی
با استفاده از این سه عنصر میتوان نبوغ و استعدادهای کارکنان را شکوفا کرد و احتمال اجرا موفق استراتژی را بالا برد.