توسعه دهنده کسب و کار به منظور تصمیم گیری آگاهانه درمورد ایجاد، بهبود و یا هدایت بیزنس لاینها، به دانش مبانی اقتصاد نیاز دارد. یک توسعه دهنده کسب و کار باید توانایی درک و تحلیل مفاهیم و شاخصهای اقتصادی را داشته باشد یعنی باید با مفاهیم اقتصاد کلان و خرد آشنا باشد تا بتواند در شرایط اقتصادی بهترین تصمیم رابگیرد.
مهم ترین مفاهیم اقتصادی که توسعه دهنده گان کسب و کار باید به آنها مسلط باشند و بتوانند درک و بینش عمیقی نسبت به شاخصها پیدا کنند عبارت اند از:
- تورم
- رشد اقتصادی
- بیکاری
- کسری بودجه
- سیاستهای پولی
- سیاستهای مالی
- چرخه تجاری اقتصاد با رویکرد واردات و صادرات
به علت تاثیرگذاری وضعیت اقتصادی بر تمامی افراد، مسائل اقتصاد کلان نقش بسیار مهمی بر تصمیمگیری توسعه دهندگان کسب و کار برای رشد و بقا بیزنس دارد..
تورم
تورم یا Inflation به معنای افزایش مداوم و پیوسته سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک جامعه و برای یک دوره زمانی معین است. تورم باعث میشود قدرت خرید خانوارها کاهش یابد که این کاهش قدرت خرید در همه کالاها به طور یکسان نخواهد بود و همین امر پیشبینی شرایط اقتصادی و تحلیل فرصتهای سرمایهگذاری را با دشواری مواجه میکند.
تورم یکی از دغدغههای اصلی توسعهدهندگان کسبوکاراست. در سالهای اخیر، افزایش افسارگسیخته تورم مشکلات فراوانی برای جامعه و کسبوکارها به وجود آورده، توسعه دهندگان کسب وکار به منظور حفظ ارزش سرمایه کسب و کار در برابر تورم و به اصطلاح پوشش ریسک در برابر تورم باید باید با مفهوم تورم، نحوهی محاسبه تورم و….به طور کامل آشنا باشند.
در شرایطی که تورم داریم به دلیل رکودی که بر جامعه حاکم میشود، توسعه دهندگان کسب و کار برای این که از ورشکستگی کسب و کار جلوگیری کنند باید از نوآوری، دریافت وام و.. برای حفظ کسب و کارها در دوران رکود اقتصادی استفاده کنند.
موضوعی که توسعه دهندگان کسبوکار باید حتما به آن توجه کنند این است که تورم به خودی خود بد نمیباشد، اگر سطح قیمتها با یک شیب مناسب و قابل قبول که باید نسبتی از نرخ بهره کشور باشد رشد نماید میتواند حتی باعث رونق کسبوکارها شود. اما اگر نوسانات شدید تورمی داشته باشیم این موضوع باعث سردرگمی در برنامهریزی آنها خواهد شد. چرا که بیشتر توسعه دهندگان کسبوکار تلاش خواهند کرد به جای سرمایهگذاری در شرکت و توسعه آن به فکر ارزش پول شرکت و کسبوکار باشند. اتفاق تلخی که در ایران سالها به دلیل نوسانات زیاد تورمی تجربه میشود.
رشد اقتصادی
رشد در هر زمینه ای نشانه بزرگ شدن و بالغ شدن می باشد؛ حال اگر رشد مربوط به اقتصاد باشد، یعنی یک جامعه، متعهدانه به یک پیشرفت کارا در حوزه اقتصاد رسیده است. رشد اقتصادی را در واقع می توان در افزایش تولید کالاها و خدمات اقتصادی، در مقایسه با یک بازه زمانی دیگر تعریف کرد. به عبارت ساده تر، رشد اقتصادی به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد.
توسعه دهندگان کسب و کار باید بدانند زمانیکه رشد اقتصادی وجود دارد سطح زندگی افراد جامعه و به عبارتی رفاه بیشتر میشود. و بسیاری از شاخصها از جمله شاخص درآمد سرانه، شاخص برابری قدرت خریدو…زیاد میشود. که با رشد تولید همراه است. هم چنین زیرساختها و فناوری در کشور رشد پیدا میکند. توسعه دهندگان کسب و کار باید در این شرایط کسب و کار را به سمت توسعه، تحول و نوآوری هدایت کنند. و از ایدهها، خلاقیت، ارتباطات موثر، روشهای جدید و مدرن و…استفاده کنند.
توسعه دهندگان کسبوکار باید به این نکته توجه کنند که در زمان رشد اقتصادی فرصت بسیار مناسبی برای کسبوکارهای نوآور است تا با خلاقیت و نوآوری حاشیه سود کسبوکار را بالا ببرند.
سیاستهای پولی
توسعه دهندگان کسبوکار همواره باید به نقش بانک مرکزی به عنوان یکی از فعالین اقتصاد کشورها توجه نمایند. به طور مثال نرخ بهره که یک سیاست پولی میباشد ابزاری برای بانک مرکزی جهت کنترل تورم است. این که بانک مرکزی اقتصاد را قوی یا ضعیف حس نماید میتواند از سیاستهای انبساطی و انقباضی استفاده نماید. در صورتی که از سیاست انقباضی استفاده شود به خاطر جمع شدن نقدینگی از سطح جامعه رونق کسبوکارها به مرور کم خواهد شد. در مقابل در صورتی که از سیاستهای انبساطی استفاده شود به سمت رونق حرکت خواهیم کرد.
بنابراین توسعه دهندگان کسبوکار برای تدوین استراتژیهای کسبوکار باید به حرکات و سیاستهای بانک مرکزی دقت نمایند.
سیاستهای مالی
ابتدا در مورد سیاست مالی توضیحی ارایه دهیم: با دستکاری در هزینههای دولتی و مالیات، دولت میتواند مصرف (Consumption) و سرمایهگذاری (Investment) را تحریک کند یا از سرعت آن بکاهد. به این ترتیب، دولت از سیاست مالی برای کاهش مالیات شخصی یا شرکتی برای تشویق به هزینهکردن استفاده میکند و برعکس اگر بخواهد سرعت هزینهکرد را کاهش دهد، مالیات را افزایش میدهد.
در واقع توسعه دهنده گان کسب کار همواره یکی از چالش هایشان بحث مالیات بوده و است. در اینجا هم به دو صورت سیاست انبساطی و انقباضی وجود دارد:
توسعهدهندگان کسبوکار باید بدانند که سیاست مالی انبساطی زمانی اتخاذ میشوند که چرخه تجاری در مرحله انقباض به سر میبرد در این مورد دولت با کاهش مالیات یا افزایش هزینههای خود برای پروژههای عمومی تلاش میکند رشد اقتصادی را تحریک کند. بنابراین سیاستهای مالی انبساطی در تلاش هستند تا کاهش تقاضا را با کاهش مالیات و مشوقهای دیگری که قدرت خرید مردم را افزایش میدهد جبران کند.
سیاستهای انبساطی ، کاهش نرخ مالیات و افزایش تقاضای کل مصرف کنندگان است تا تقاضا برای محصولات افزایش یافته و کسب و کارهای بیشتری اقدام به استخدام کارکنان کنند. این اتفاق تقاضا را باز هم بالاتر میبرد و اشتغال باز هم افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال، توسعه دهندگان کسب و کار با توجه به سیاستی که توسط دولت اتخاذ میشود باید استراتژی درست و بهینه را انجام دهند.
چرخههای تجاری
در اقتصاد دوران رکود عمیق و رونق شدید همواره برای دولت ها دو نقطه عطف برای تغییر سیاست هایشان بوده است، به نوعی که در زمان رکود عمیق بیشتر با سیاست های انبساطی در حال شوک به اقتصاد هستند در حالی که در زمان رکود به گونه برعکس عمل میکنند. برای یک توسعه دهنده کسب کار همواره رصد شرایط مهم بوده مخصوصا اگر در دو سر طیف قرار داشته باشیم.