مهران دلاوری | تیم توسعه کسبوکار HCG
برگرفته از مجله کسبوکار هاروارد | June 2022
همانطور که به مرور زمان، دورکاری(ریموت) امری شایع و فراگیر میشود، شرکتهای بیشتری شروع به نظارت بر کارکنان خود از طریق نظارت بر صفحه دسکتاپ آنها، نظارت تصویری و سایر ابزارهای دیجیتالی کردهاند. این سیستم ها برای کاهش قانون شکنی کارکنان طراحی شدهاند – و با این حال تحقیقات جدید نشان میدهد که در برخی موارد، آنها میتوانند به طور جدی نتیجه معکوس به همراه داشته باشند. به طور خاص، نویسندگان در دو مطالعه دریافتند؛ کارکنانی که در زمان انجام کارهایشان توسط مدیر و یا کارفرمایشان تحت نظارت باشند، به طور قابل ملاحظهای با احتمال بیشتری قوانین را زیر پا میگذارند و مرتکب قانونشکنی میشوند. از جمله عواقب این نوع نظارت میتوان مواردی مانند تقلب در انجام مسئولیتها و آزمونها، سرقت تجهیزات سازمان و کار عمدی با سرعت آهسته(کم کاری) را نام برد. همچنین دریافتند که این تأثیر ناشی از تغییر در احساس عاملیت و مسئولیت شخصی کارکنان است: نظارت بر کارمندان باعث میشود که آنها ناخودآگاه احساس مسئولیت کمتری در قبال رفتار خود داشته باشند و در نهایت باعث میشود آنها به گونهای غیراخلاقی رفتار کنند. با این حال نویسندگان دریافتند زمانی که کارکنان احساس میکنند که با آنها منصفانه و اخلاقی رفتار میشود، کمتر در معرض قانون شکنی قرار میگیرند و بنابراین بیشتر احساس مسئولیت اخلاقی در پاسخ به وظایف و مسئولیتهایشان دارند. به این ترتیب، پیشنهاد میشود در مواردی که نظارت بر کارکنان امری ضروری است، کارفرمایان باید اقداماتی را برای تقویت درک کارکنان از موضوعاتی چون قانونمندی، عدالت و مسئولیتپذیری بالا ببرند و در راستای حفظ حس عاملیت کارکنان گام بردارند.
در آوریل 2020، تقاضای جهانی برای نرمافزار نظارت بر کارکنان بیش از دو برابر شد. جستجوهای آنلاین برای «نحوه نظارت بر کارمندانی که از خانه دورکاری میکنند» 1705 درصد افزایش یافت و فروش سیستمهایی که فعالیتهای کارکنان را از طریق مانیتورینگ دسکتاپ، ردیابی ضربه زدن به صفحه کلید، نظارت تصویری، ردیابی موقعیت مکانی به وسیله GPS و سایر ابزارهای دیجیتال ردیابی میکنند، به طور فزایندهای زیاد شد. برخی از این سیستمها مدعی استفاده از دادههای کارمندان برای بهبود رفاه حال آنها هستند – برای مثال، مایکروسافت در حال توسعه سیستمی است که از ساعتهای هوشمند برای جمعآوری دادههای فشار خون و ضربان قلب کارکنان استفاده میکند و «نمره اضطراب» شخصیسازی شده برای هر فرد را جهت سنجش سلامت او و دادن توصیههای پزشکی به وی اعلام میکند. اما اکثریت قریب به اتفاق ابزارهای نظارت بر کارمندان بر ردیابی عملکرد، افزایش بهرهوری و جلوگیری از قانونشکنی متمرکز هستند.
به عنوان مثال، یک شرکت بازاریابی رسانههای اجتماعی در فلوریدا نرمافزاری را روی رایانههای کاری کارمندان نصب کرد که هر 10 دقیقه از دسکتاپ آنها اسکرینشات میگیرد و میانگین زمانی را که آنها برای فعالیتهای مختلف صرف میکنند، ثبت میکند. شرکتها از این دادهها برای تعیین سطوح بهرهوری و شناسایی کارکنان قانونشکن استفاده میکنند. به طور مشابه، آمازون دادههای گوشیهای هوشمند رانندگان تحویل خود را ردیابی میکند تا کارایی آنها را کنترل کند و رانندگانی بیاحتیاط را شناسایی کند.
میتوان انتظار داشت که این نوع سیستمها در کاهش برخی رفتارهای مضر در محل کار مؤثر باشند. در واقع، مطالعات نشان دادهاند که در برخی زمینهها، نظارت میتواند از بعضی رفتارهای خاص مانند سرقت توسط کارکنان جلوگیری کند. با این حال، تحقیقات اخیر نشان میدهد که در بسیاری از موارد، نظارت بر کارکنان میتواند به طور جدی نتیجه معکوس داشته باشد.
وقتی مانیتورینگ نتیجه معکوس میدهد
در اولین مطالعه خود، بیش از 100 کارمند در سراسر ایالات متحده را مورد بررسی قرار دادیم که برخی از آنها در محل کار تحت نظارت بودند و برخی از آنها تحت نظارت نبودند. ما متوجه شدیم که کارمندان تحت نظارت به طور قابل ملاحظهای بیشتر احتمال داشت که به استراحتهای غیرمجاز، بیتوجهی به دستورالعملها، آسیب رساندن به اموال محل کار، سرقت تجهیزات اداری و کار عمدی با سرعتی آهسته (کمکاری) و دیگر رفتارهای قانون شکن، بپردازند. بنابراین برای اثبات علیت آن، یک مطالعه دیگر را انجام دادیم؛ ما از 200 کارمند دیگر که ساکن ایالات متحده بودند خواستیم تا یک سری وظایف را انجام دهند و به نیمی از آنها گفتیم که تحت نظارت الکترونیکی کار خواهند کرد. سپس به آنها فرصتی دادیم تا تقلب کنند، و متوجه شدیم که کسانی که به آنها گفته شده تحت نظارت هستند، در واقع بیشتر از کسانی که فکر نمیکنند تحت نظارت هستند، تقلب میکنند.
به طور کلی، افراد با ترکیبی از عوامل بیرونی (مانند تهدید به مجازات یا وعده پاداش) و وجدان اخلاقی درونیشان انگیزه انجام کار درست را میگیرند. مطالعات قبلی در حمایت از نظارت بر کارکنان عموماً بر روی مورد اول تمرکز دارند: موقعیتهایی که در آن نظارت هدفمند یک واکنش خارجی فوری به شکل رفتاری خاص و سرکوب کننده را نشان میدهد. مانند کارکنانی که میدانند در صورت دستگیری و دیده شدن از طریق دوربین مدار بسته در محل کار که در حال سرقت و ارتکاب جرم باشند، اخراج خواهند شد.
هنگامی که شرکتکنندگان در مطالعات خود را مورد بررسی قرار دادیم، متوجه شدیم کسانی که تحت نظارت قرار گرفته بودند، بیشتر گزارش میدادند شخصی که وظیفه نظارت بر آنها را بر عهده داشت، مسئول رفتار آنها بوده، در حالی که کارمندانی که تحت نظارت قرار نگرفته بودند، با درصد بیشتری خود را مسئول میدانستند.
برای تقویت سازمان خود، با کارکنان عادلانه رفتار کنید
راههای بیشماری وجود دارد که رهبران میتوانند درک خود از عدالت را تقویت کنند (و در پی آن حس عاملیت کارکنان را حفظ کنند). به عنوان نقطه شروع، رهبران به جای اجرای یکجانبه یک سیستم نظارتی، باید راهکارهای متفاوت را بیابند و آنها را بشناسند تا بتوانند به کارکنان در مورد اینکه چه زمانی نظارت مناسب است و چه زمانی باید خارج از محدودیت باشند، دیدی جامع و کامل بدهند – و سپس به آن مرزها پایبند باشند. به عنوان مثال، پلتفرم پیامرسان فوری خدمات مالی Symphony به مدیران امکان میدهد تا مکالمات کارمندان را تنها تا حدی که برای نگهداری سوابق و رعایت قوانین لازم است، با دستورالعملهای دقیقی که از هرگونه نظارت بدون توجیه قوی جلوگیری میکند، نظارت کنند.
نظارت بر کارکنان میتواند ازوقوع برخی حوادث جلوگیری کند، عملکرد را افزایش دهد و سودآوری کلی را بهبود بخشد. اما تحقیقات نشان میدهد که میتواند حس عاملیت و مسئولیتپذیری کارکنان را کاهش دهد و به طور بالقوه شیوع رفتارهایی را که این سیستمها قصد جلوگیری از آنها را دارند، افزایش دهد. برای کاهش این خطر، رهبران باید اطمینان حاصل کنند که با کارمندان منصفانه رفتار میکنند و مسئولیت پذیری آنها را تقویت می کنند و نظارت را به عنوان ابزاری برای توانمندسازی – نه تنبیه – کارمندان، استفاده میکنند.